• وبلاگ : شهيد سيد محمد شريفي
  • يادداشت : براي فرشته كوچولو
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    با مطلبي به عنوان توسل به شهدا به روزيم

    سلام علي آل يس

    سلام بر شما خواهر گرامي

    با "ما كه اهل كوفه نيستيم ..." به روزم .

    ممنون ميشم ....

    ياحق

    + ابويي 

    *تقديم به همه جامانده ها از قافله...*

    رضا از شيشه‌ي اتوبوس به بيرون خيره مانده بود. چشمانش مي‌ديد اما فکرش جاي ديگر بود.

    و حالا به ياد شهداي دوكوهه بروزم بايام متن ياد دوكوهه بخير

    حتما سر بزنيد خوشتون مياد

    ياعلي

    http://www.sanghar.coo.ir

    كرشمه

    سلام

    دلم شكست ...

    الهي به رقيه (س)

    .....................................................................................

    يوسف آهسته بگوييد نميرد يعقوب

    گرگها زوزه كشان پيرهنش را بردند

    .....................................................................................

    عليست حق ...

    كرشمه

    سلام

    انشا الله خدا شفا بدن.

    يا زهرا يا كاش . . .

    علوي شويم.

    سلام.انشالله حضرت رقيه شفاشون بده

    ان شاءالله تمامي فرشته ها با دعاي حضرت صاحب الامر سلامتيشون رو بدست بيارن...ان شاءالله

    يا علي مظلوم

    سلام،

    نه امير رو ميشناسم نه فرشته ...

    ولي خوب اين شايد خاصيت ما ايراني ها و بچه شيعه هاست، خط هاي اول نوشته ات رو كه خوندم بي اختيار لبخند رو لبم نشست و بعد ...

    سلام . انشالله كه فرشته خانم هم خوب بشه . خدايا اون فرشته ي كوچولو رو هم شفا بده . الهي آمين . يا من اسمه دواء و ذكره شفاء . يا حق

    سلام اسماء‏ خانم

    عيد شما مبارك باشد انشاء‏الله. ببخشيد دير خدمت رسيدم

    التماس دعا

    خبر آمد خبري در راه است
    سرخوش آن دل که از آن آگاه است
    شايد اين جمعه بيايد... شايد
    پرده از چهره گشايد... شايد
    دست افشان...پاي کوبان مي روم
    بر در سلطان خوبان مي روم
    مي روم بار دگر مستم کند
    بي سر و بي پا و بي دستم کند
    مي روم کز خويشتن بيرون شوم
    در پي ليلا رخي مجنون شوم
    هر که نشناسد امام خويش را
    بر که بسپارد زمان خويش را
    اي دو سه تا کوچه ز ما دورتر
    نغمه ي تو از همه پر شور تر
    کاش که اين فاصله را کم کني
    محنت اين قافله را کم کني
    کاش که همسايه ي ما مي شدي
    مايه ي آسايه ي ما مي شدي
    هر که به ديدار تو نايل شود
    يک شبه حلال مسائل شود
    دوش مرا حال خوشي دست داد
    سينه ي ما را عطشي دست داد
    نام تو بردم دلم آتش گرفت
    شعله به دامان سياوش گرفت
    نام تو آرامه ي جان من است
    نامه ي تو خط اوان من است
    اي نگهت خاست گه آفتاب
    در من ظلمت زده يک شب بتاب
    پرده برانداز ز چشم ترم
    تا بتوانم به رخت بنگرم
    اي نفست يارومدد کار ما
    کي و کجا وعده ي ديدار ما

    عيد ميلاد مولا مبارک باد

    سلام

    عيدتون مبارك

    خداوند ان شالله همه ي مريض هارو شفا بده .

    مهدي جان بيا كه دواي تمام درد هاي مايي .

    موفق باشيد

    + محتاج به دعاي خير 

    سلام

    گره اين دختر خانم به دست گره گشاي حضرت رقيه ان شاالله باز ميشه !

    از ما هم فقط دعا كردن بر مي آد .

    يا حق

    برو اى باد صبا كن گذرى

    ببر از ما سوى آن شه خبرى

    گو بيا مونس اين جانها باش

    گو بيا جسم جهان را جان باش!

    تو مهين پادشه خوبانى

    تو در اين پيكر عالم، جانى!

    به خدا طاقت ما طاق شده

    ديده از بهر تو مشتاق شده

    سينه از هجر رُخت خونين است

    قلب، افسرده و دل غمگين است

    جام دل از غم تو لبريز است

    سينه پراخگر و آتش خيز است

    ديده گريان و جگر پُر خون است

    خوب دانى كه درونم چون است!

    روشنى بخش شب تار منى

    مايه گرمى بازار منى!

    مونس و منتظر جانهايى

    تسليت بخش دل شيدائى

    با همه فقر خريدار توأم

    عاشق خسته و افگار توأم

    فاش مى گويم: دل باخته ام

    به تو از غير تو پرداخته ام

    فاش مى گويم: مجنون توأم

    طالب و واله و مفتون توأم!

    مهر تو خيمه زده در دل من

    زان سرشته شده آب و گِل من

    من از آن روز كه بشناختمت

    يك نگه كردم و دل باختمت!

    كمر بندگيت را بستم

    به صف چاكريت پيوستم

    تو همان عيسى روح اللهى

    وارث صدق كليم اللهى

    آدم و نوح نبى اللّهى

    بهترين پور خليل اللهى

    تو محمّد(ص)، تو حسين و حسنى

    يادگارِ خلفِ بوالحسنى

    تو در اين گلشن زهرا چمنى

    به خدا وارث هر پنج تنى!

    صدف كون و مكان را گهرى

    از همه پاكدلان پاكترى

    بهر ديدار تو در تاب و تبم

    سخت سودائى آن خال لبم

    طاق ابروى تو از طاقم برد

    چشم جادوى تو از يادم برد

    بر درت ناله و افغان تا كى؟

    چشم خونابه و گريان تا كى؟

    در رهت خيل شهيدان تا چند؟

    دوستان بى سر و سامان تا چند؟

    در سماوات هدايت قمرى

    تو ز خوبان جهان خوبترى

    سوخته ز آتش كين خرمن دين

    ظلم و بيداد شده جايگزين

    «همه از ظلم و ستم خسته شده»

    جمله درهاى فرج بسته شده

    عدل افسانه شده چون عنقا

    قلب خونابه شده چون صهبا

    روح افسرده و دل پژمرده

    آسمان خفته، خلايق مرده

    چهره خلق جهان مسخ شده

    سخن حق عملاً نسخ شده!

    دوستانت همه سرگردانند

    واله و غمزده و حيرانند

    حاش للّه كه عنايت نكنى!

    مخلصان غرق كرامت نكنى!

    «ناصرم» از كرمت آگاهم

    كمترين خادم آن درگاهم!

    لينك ما رو نمي ذاري من مال شما رو يك ماه است گذاشتم