انقلاب برای من خلاصه می شود در عکس ها و تصویرهای سیاه و سفید مردمی که شعار می دهند و از همه ی آنها می شود فهمید که می گویند شاه را نمی خواهند . تصویر خیابانی که مردم وسطش را گل چیده اند یا مردی که حتما دست هایش به خون همرزمی آغشته شده که شهید شده و رو به دوربین فریاد می زند و تصویر امام خمینی (ره) که مطمئن و آرام آرام از پلکان هواپیما پایین می آید، تصویری که حالا به نماد انقلاب تبدیل شده است .
ترانه هایی که فقط کافی است یک مصرع از آن خوانده شود "بوی گل و سوسن و یاسمن آید" بقیه اش را تا آخر می توانی با ریتم همان آهنگ بخوانی . ترانه هایی که بعدا فهمیدم سازندگانش برای ساختنش چه مصیبت ها که نکشیدند !
با شنیدن نام انقلاب ناخوداگاه یاد خاطرات کسانی می افتم که در روزهای انقلاب بوده اند و نفس کشیده اند از کسی شنیدم که وقتی بیمارستان ها با کمبود باند و ملحفه مواجه شدند مردم از هیچ کمکی دریغ نکردند و حتی پیرزنی عصازنان رفت و چادر عروسیش را به بیمارستان هدیه کرد تا از آن به عنوان ملحفه یا بانداژ برای بستن زخم مجروحین استفاده کنند پیرزن گفته بود : این چادر تنها یادگاری من از دوران عروسی ام بود .
"من دولت تعیین می کنم" این جمله هم از جملاتی بود که شد نشانه ای برای یادآوری دهه فجر، وقتی امام در جمع پرشور مردم این جمله گفت عده ای از سر شوق دست زدند و عده ای دیگر الله اکبر گفتند شوق و شور را می شد از همین دستپاچگی شان فهمید .
من انقلاب را با تمام این نشانه ها به یاد می آورم و با مردی می شناسمش که حقیقت همیشه زنده ی تاریخ است.
پی نوشت ها :
1- شما انقلاب را با چه نشانه هایی به یاد می آورید؟
2- سخنان مهجور حضرت روح الله
3- و دنیا را می گویم تا از تو بیاموزد ایستادن را ...(سلمان هراتی )