خانه را تزئین کرده بودند و همه ی اعضای خانواده لباس های نو پوشیده بودند مهمان ها هم همینطور . روی لب همگی لبخند خود نمایی می کرد . شیرینی ، شربت ، میوه و ... پذیرایی کاملی صورت گرفت . چند لحظه بعد عروس و داماد از راه رسیدند . عروسی آبرومندانه برگزار شد . داشتیم برمی گشیم ساعت از دوازده شب گذشته بود موذن چند ساعت قبل اذان گفته بود . هم نماز عروس و داماد قضا شد هم نماز مهمان ها ...
من که ندیدم مادرم می گفت قبلاها که جشن عروسی می گرفتند داماد یا روحانی مجلس میشد پیش نماز و بقیه پشتش نماز می خواندند حالا در این دوره و زمانه اگر کسی از این کارها بکند انقدر که باورش سخته اخبار شبانگاهی نشانش می دهد !!!
پ ن : دوستان در نظراتشون نوشتن که خیلی از عروس دامادها این طور نیستن البته من ندیدم چنین چیزی رو، چون تو شهر ما که از این رسم ها نیست یادم باشه یه پست در مورد عروسی هایی که تو شهرمون می گیرن بنویسم . بعدشم فقط عروس و داماد منظورم نبود کل یه مجلس عروسی منظورم بود. یعنی یه امر به معروف دسته جمعی برای مهمونا که تشویق بشن تو شادی ها هم میشه به یاد خدا بود . اینو باید رواج داد .