این نوشته را که در زیر می خوانید نمی دانم نویسنده اش چه کسی است . تا به حال چندین دفعه این مطلب را خوانده ام و این روزها بیشتر... مثل یک راه حل عملی می ماند برای ...
می گویند وقتی قرار است برای کسی منتظر باشی باید همیشه منتظر باشی یعنی که انتظار ساعت و زمان و وقت نمی شناسد باید یک فعل پایدار همیشگی و دائمی باشد .
برای انجام هر عملی باید تمرین کرد و صبر داشت و اصرار! اصرار در انجام تمرین ! صبر ماندن و پوسیدگی نیست ! صبر سوختن است و چه بگویم از سوختن و ماندن و در خود فرو رفتن ...
تا به حال منتظر بوده ای ؟ منتظر آمدن دوستی؟ هر چه این دوست عزیزتر باشد ، به انتظار آمدنش نشستن هم سخت است! سخت که نه تلخ است! هر قدر که بیشتر دوست بداری بیشتر زجر می کشی و انتظار همیشه تلخ است مگر برای ...
صبر همان انتظار است و انتظار زمانی شیرین است که محبت دوستی که به انتظارش نشسته ای از زبان گذشته باشد و جایی میان سینه هایت و عمیق همچون ... آن موقع دیگر انتظار تلخ نیست شیرین است و لطیف ...
انتظار زمانی قراری گذاشته می شود جنس شوکران می گیرد تلخ و مرگ آور اما در نگاه عاشق عشق زمانی ندارد هر موقع که دلش خواست می آید . بی خبر و با خبر می آید بی هیاهو و شلوغ می آید مثل باد که نوازش می دهد روح را و ...
گفتند که صبر مقدمه ی انتظار است و صبر چیزی نیست که هر کس را توان آن باشد برای صبر باید دلت را بزرگ کنی اندازه دنیا، نه بزرگتر اندازه آسمان، نه بزرگ کنی اندازه زمان، اگر نشد دلت را اندازه خودت بزرگ کن آن موقع است که می توانی در وادی انتظار کسی باشی! که نه تو هنوز هیچ کسی ...
برای صبر باید امید داشت ! امید ... امید و امید و من چه می دانم جنس امید چیست چیزی است از جنس معجزه غیر قابل تعریف فقط باید لمسش کرد! باید وقتی جایی میان سیاهی آرام آرام روشن می شود بود و دید که امید چیست و من چه ناپاکم برای گفتن از امید ...
برای ورود به ساحت عشق باید پاک بود و هر کسی را بار ورود نیست به این سرزمین! سرزمین پاکان منتظر که پاکی شرط اول است برای حضور و پاکی بسی دشوار است و مطاعی است که هر کس دریغ می دارد آن را بر حال خود ...
تو خود حجاب خودی! او آفتاب است ! و تو در سایه و سایه را نیز از خود وجودی نیست که او بهر وجود آفتاب هست شده است ! برای دیدن آفتاب باید سایه ها را کنار زد باید طوفان شد و تمام ابرهای عادات را کنار زد! نور آنجا ایستاده است تو خود را به او برسان ...
برای رفتن باید اهلیت آل آفتاب را پیدا کرد و این کار جز با صبر و امید و انتظار برآورده نخواهد شد که اگر تو را شرم نباشد از آفتاب، او خواهد تابید و تمام روزهایت پر از آبی پاک خواهد شد .